هفت مصیبت شام از زبان امام سجاد(ع)


  هفت مصیبت شام از زبان امام سجاد(ع)


در روایتی امام سجاد(علیه السلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1- ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و کعب نیزه به ما می زدند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند.

2- سرهای شهدا را در میان هودج های زن های ما قرار دادند، سر پدرم امام حسین ع و سر عمویم عباس ع را در برابر چشم عمّه هایم زینب و ام کلثوم(علیهماالسلام) نگه داشتند، و سر برادرم علی اکبر ع و پسرعمویم قاسم ع را در برابر چشم سکینه و فاطمه (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند، و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت.

3- زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت، و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید.

4- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز، ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند.

5- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را در خیبر و خندق و ... کشتند و خانه های آن ها را ویران ساختند، امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید...

6- ما را به بازار برده فروشان برده و خواستند بجای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.

7- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت، روزها را از گرما و شب ها از سرما آرامش نداشتیم...

برگرفته از سوگنامه آل محمد، (ص)

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : پنج شنبه 28 شهريور 1398
افرادی که امام حسین(ع)را یاری نکردند

 


افرادی که امام حسین(ع)را یاری نکردند

 

حادثه عظیم کربلا، صحنه ظهور چهره هایی با نگرش ها، عملکردها و فرجام های گوناگون است، انسان های زیانکار و در مقابل آن انسان های وارسته، دو طیف نمادین جامعه آن عصر بودند که با وجود نقطه های مشترک، رفتار مختلفی را در آن برهه از خود نشان دادند.

وارستگان، با پیشینه ای نه چندان مثبت و گاه منفی، ضمن شکستن زنجیرهای شیفتگی دنیا، دعوت امام زمان را لبیک گفته و در رکاب آن سالار نیک بختان، زندگی خویش را با میمنت و مبارکی پیوند دادند. زهیر بن قین، حر بن یزید، حارث بن امرءالقیس، نعمان و حلاس بن عمرو، بکر بن حی، عمرو بن ضبیعه و… در زمره این گروه اند که در برزخ ماندن و رفتن، رفتن به سمت عشق را پذیرا شدند.
از دیگر سو، زیانکاران قرار داشتند؛ همانان که همای سعادت بر بام زندگی شان نشست تا مرکب عروج ایشان به سوی رضوان باشد، اما مستی رفاه طلبی، دنیاپرستی، مرگ گریزی، قدرت خواهی و عوام زدگی، عقل و تفکر را از آنان ربود و هر یک با بهره گیری از موقعیت خاص خود، دست رد به بخت زرین خویش زده و دعوت امام را اجابت نکردند.

آری! دنیا، گاه سکوی پرش سبک بالان به سوی ملکوت و گاه مرتعی زیبا و دلفریب برای دنیا طلبان ظاهر بین است: «زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین والقناطیر المقنطرة من الذهب والفضة و الخیل المسومة والانعام والحرث ذلک متاع الحیوة الدنیا والله عنده حسن الماب ». (1)

محبت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسب های ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگی والا و جاویدان)، نزد خداست.

دقت در زندگی هر یک از زیانکاران در جریان حماسه کربلا، ما را به نقطه های آغازین سقوط حیات ایشان رهنمون و فرجام سوء ردکنندگان دعوت امام را مبرهن می سازد. حیات این گروه را مرور می کنیم:

1- عبدالله بن عمر
عبدالله فرزند عمر بن خطاب و از صحابی رسول گرامی اسلام (ص) است. (2) عمر او را در اداره حکومت پس از خود ناتوان می دید ، ابن عمر بعد از عثمان از بیعت با علی (ع) سرپیچی کرد، (4) یاری نکردن حق و خار نکردن باطل دو ویژگی منفی او در نگاه امیرمؤمنان بود. (5) او خلافت معاویه را به رسمیت شمرد و با وی بیعت کرد، (6) آن هنگام که معاویه برای یزید بیعت می ستاند، ابن عمر به گروه مخالفان پیوست، اما معاویه از او بیمناک نبود و به وفاداری او در آینده ایمان داشت (7) و در این باره به فرزندش چنین گفت: «عبدالله بن عمر گرچه از بیعت امتناع ورزید، ولی او با توست، قدرش را بدان و او را از خود مران.» (8)


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : چهار شنبه 27 شهريور 1398
مراقب باشيم بی بصيرتی كار دستمان ندهد


مراقب باشيم بی بصيرتی كار دستمان ندهد

 

 


مراقب باشيم بی بصيرتی كار دستمان ندهد

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : چهار شنبه 20 شهريور 1398
وقایع پس از عاشورا


وقایع پس از عاشورا

بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام و یاران باوفای ایشان در عصر عاشورا، مشکلات و مصیبت‌های خاندان امام، صد چندان شد. ماجراهایی اتفاق افتاد که قلم از نوشتن آن و زبان از گفتنش شرم دارد. چنان سوزناک است که اشک هر انسان آزاده‌ای را سرازیر و هر جوانمردی را بی‌تاب می‌کند. در کتاب «عاشورا ریشه‌‏ها، انگیزه‌‏ها، رویدادها، پیامد‌ها» که زیر نظر حضرت آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی نوشته شده مطالب ارزنده‌ای در این‌باره نقل شده است.

* آمدن ذوالجناح به خیام‏

پس از شهادت امام، اسب آن حضرت شیهه‏‌زنان و ناله‌‏کنان در حالى که پیشانى خود را به خون امام علیه‌السلام آغشته کرده بود، به جانب خیمه‏‌ها شتافت.

از امام باقر علیه‌السلام نقل شده است که اسب آن حضرت در شیهه‌‏اش مى‏‌گفت: «الظَّلیمَةَ الظَّلیمَةَ مِنْ أُمَّةٍ قَتَلَتْ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّها؛ امان از ظلم و ستمِ امتى که فرزند دختر پیامبرشان را کشتند».

زنان و خواهران و دختران امام علیه‌السلام با دیدن مرکب بى‏‌سوار ناله‏‌ها سر دادند و زار زار گریستند.

«فَوَضَعَتْ أُمُّ کُلْثُومٍ یَدَها عَلى‏ امِّ رَأْسِها وَنادَتْ: وامُحَمَّداه! وَاجَدَّاه! وانَبِیَّاه! وا أَبَاالْقاسِماه! واعَلِیَّاه! واجَعْفَراه! واحَمْزَتاه! واحَسَناه! هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراءِ، صَریعٌ بِکَرْبَلاءَ، مَجْزُورُ الْرِأْسِ مِنَ الْقَفاءِ، مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ، ثُمَّ غُشِیَ عَلَیْها»

ام کلثوم، دستها را روى سر نهاد و فریاد زد: وامحمداه! واجدّاه، وانبیاه، وا ابالقاسماه، واعلیّاه، واجعفراه، واحمزتاه، واحسناه، این حسین است که در خاک کربلا روى زمین افتاده، سرش را از پشت سر جدا کردند، عبا و عمامه‌‏اش را به غارت بردند، این بگفت و بیهوش بر زمین افتاد».


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : چهار شنبه 20 شهريور 1398
حضرت زینب س بر پیکر مطهر و بی سر اباعبدالله الحسین ع


حضرت زینب س بر پیکر مطهر و بی سر اباعبدالله الحسین ع

 

سید بن طاووس می نویسد: آن گاه که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، زینب علیهاالسلام فریاد زد: «یا مُحَمَّداه! صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ وَ بَناتُکَ سَبایا، الیَ اللّهِ الْمُشْتَکی وَ اِلیَ مُحَمَّدٍ المُصطَفی وَ اِلی عَلیٍّ المُرْتَضی وَ الی فاطِمَةَ الزَهراء وَ الی حَمْزَةَ سَیّدِ الشُّهَداءِ! یا مُحَمَّداه! هذا حُسَینٌ ...»
ای محمّد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند. این حسین است که آغشته به خون است و اعضایش قطع شده، و این دخترانت هستند که اسیر شده اند. به خدا و محمّد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سیّد الشهدا شکایت می برم. ای محمّد! این حسین است.

 

این کشته فتاده به هامون حسین توست


وین صید دست و پا زده در خون حسین توست


این نخل تَر کز آتش جانسوز تشنگی


دود از زمین رسانده به گردون حسین توست


۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
الهی بدم المقتول بکربلا ، عجل لولیک الفرج:آمین

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : چهار شنبه 20 شهريور 1398
اشک مقدس عاشورایی، لبیکی به "حسینِ" زمانه


اشک مقدس عاشورایی، لبیکی به "حسینِ" زمانه

 


یکی از روش های یاری حضرت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اقامه عزای امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا است. سوگواری برای مصیبت سالار شهیدان به این معناست که شیعیان در انتظار منتقم خون حسین(علیه السلام) هستند و از دیدگاه شیعه واقعه کربلا هنوز به تمامی سپری نشده است.

در این عصر صاحب این مصیبت عظیم کسی جز وجود مبارک حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیست و حضور در مجلس عزای ایشان و همراهی با او در گریه و حزن نوعی یاری نمودن ایشان است.

در این باره روایت شده است که حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در کربلا به اصحاب خود فرمودند:

«جدّ بزرگوارم(صلوات الله علیه و آله) به من خبر دادند که فرزندم حسین در زمین کربلا در حالی که بی کس و تنها و تشنه باشد شهید خواهد شد، هر کس او را یاری کند مرا یاری کرده است و فرزند او حضرت قائم(علیه السلام) را یاری کرده است.» [1]

 ادای حق آل الله با گریه بر مظلوم کربلا
برپایی مجالس گریه برای امام حسین(علیه السلام) در عصر ما تنها روش برای بزرگداشت شهدای مظلوم کربلاست چرا که نصرت و یاری مظلوم به سه طریق است:

اول: مقاتله و جنگ با دشمن او تا آن که دشمن مخذول شده و رفع شر ظلم از او شود.

دوم: تقاص حق او و خونخواهی از دشمن او بعد از کشته شدنش.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : شنبه 16 شهريور 1398
روی دستش


روی دستش"پسرش"رفت ولی "قولش نَه 

 


روی دستش"پسرش"رفت ولی "قولش نَه "

نیزه ها تا " جگرش "رفت ولی " قولش نَه "


این چه خورشید غریبی است که باحال نزار

پای "نعش قمرش" رفت ولی"قولش نَه"


شیر مردی که درآن واقعه " هفتاد و دو" بار

دست غم بر"کمرش" رفت ولی "قولش نَه"


هر کجا مینگری"نام حسین است و حسین"

ای دمش گرم"سرش" رفت ولی"قولش نَه "


    السَّلامُ عَلَیْک یا مَظلوُم یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین

الـلـهـم عـجـل لـولـیـک الـفـرج: آمـــیــــن

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : شنبه 16 شهريور 1398
حدیثی تکان دهنده از امام رضا(ع) در مورد عاشورا


حدیثی تکان دهنده از امام رضا(ع) در مورد عاشورا

 

سید بن طاووس حدیثی به نقل از ریان بن شبیب از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام ذکر می کند که حقیقتاً تکان دهنده است و معادل هزاران روضه:

حضرت رضا علیه السلام ضمن بیان حرمت ماه محرم حتی در زمان جاهلیت، به ریان بن شبیب فرمود : « ای پسر شبیب، اگر خواستی گریه کنی، بر حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام گریه کن، که همانند سر بریدن احشام او را سر بریدند و 18 مرد از خاندان او، همراه او کشته شدند که هیچ کس در زمین با آنها برابری نمی کرد و همه آسمانها و زمین ها برای شهادت او گریستند و 4 هزار فرشته از آسمان به زمین فرود آمدند تا او را یاری کنند، ولی بعد از شهادت او به زمین رسیدند. از این رو تا روز قیام حضرت قائم عجل الله فرجه، ژولیده و غبارآلود و پریشان حال، در کنار قبر او اقامت دارند و هنگام قیام آن حضرت، از یاوران او خواهند بود و شعار آنان این است « یالثارات الحسین »

 

گریه عالمین بر حسین(علیه السلام)
در بسیاری از زیارات و از جمله زیارت ماه شعبان که از ناحیه مقدسه رسیده است می فرماید:
« بکته السّماء و من فیها والارض و من علیها »

کران تا کران آسمانها و آنچه در آنهاست و جای جای زمین و آنچه بر روی آن است همه و همه بر او گریستند. و این گریه تمام موجودات و عالمین بر حسین بن علی علی هالسلام، مطلبی نیست که تنها در یک زیارتنامه و یا روایت و حدیث آمده باشد، هزاران حدیث معتبر به نقل از معصومین علیهم السلام با اسناد بسیار دقیق شاهد این مطلب است.و این گریه موجودات و عالمین نه مبالغه است و نه خیال و وهم و نه کنایه و اشارت و نه سمبلیک و زبان حال، بلکه به راستی تمام موجودات و عالمین شناخته شده و شناخته نشده برای او گریستند...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : شنبه 16 شهريور 1398
عاقبت نوکری امام حسین ع


 عاقبت نوکری امام حسین ع

 



میگفت عروسی دعوت شده بودم روستا

با کلی شوق و ذوق آماده شدیم و رفتیم ...

عاشق سادگی و مهمان نوازیشان بودم... بی ریا و بی تکلف ...ساده و خاکی ... راحت بودم در خانه ی روستائیشان... حیاط خانه همسایه را فرش کرده بودند برای آقایان...درست همان جوری  بود که همیشه آرزویش را داشتم...حیاطی بزرگ با دیوارهای کاه گلی ...گلدانهای شمعدانی ...اتاقهایی با تیرک های چوبی...وووووو ... جوانترها و هم سن وسالهای من یک گوشه دور هم نشسته بودند و اغلب با گوشی هایشان ور میرفتند و به قول خودشان بلوتوث بازی میکردند... و پیرمردهای روستا هم گوشه ی دیگر ...سیگار میپیچیدند و  چایی میخوردند و گپ میزدند ... سلام کردم و رفتم بین پیرمردها همه با من خوش و بش کردند خیلی تحویلم گرفتند...عاشق سادگی و مرامشان بودم...  بگذریم انگار نه انگار که عروسی بودیم و دم در خانه بزن و بکوب بود... با جمع پیرمردهای روستا که اغلب از خاطرات گذشته میگفتند و آخرش هم آهی میکشیدند حال میکردم... سخن بین آنها چرخید و چرخید تا رسید به قبرستان قدیمی روستا و حکایت جاده ای که از وسط آن رد شده بود حکایتی که این همه مقدمه را برای آن چیدم ...
همه ی اهل مجلس قضیه را میدانستند الا من، یکی از پیرمردها که اسمش را نمیدانم ازمشهدی اقبال که سنی ازش گذشته بود و قبل تر ها کدخدای آبادی بود  خواست که قضیه مرحوم چراغعلی را بازگو کند تا هم برای آنها تکرارخاطره ای باشد و هم جوری وقت بگذرد...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : پنج شنبه 14 شهريور 1398
بهترین و کامل ترین نعمت خداوند!


   بهترین و کامل ترین نعمت خداوند!


 


بهترین و کامل ترین دفترچه راهنمایی که برای انسان طراحی شده قرآن کریم است. در این کتاب آسمانی بهترین روش‌های ممکن در اختیار انسان قرار داده شده تا اینکه انسان به وسیله آن به برترین جایگاه و منزلت انسانی رهنمود شود.


خداوند متعال در خصوص راهبری و هدایت بخشی قرآن کریم می فرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمینَ؛[نحل :89] و ما قرآن را که بیان‏کننده هر چیزى است و هدایت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است بر تو نازل کرده‏‌ا‌یم.»

ـ در این نوشتار مختصر سعی داریم در مورد برترین و زیباترین نعمتی که خدای متعال در اختیار انسان قرار داده صحبت کنیم.

با اندک توجهی در نعمت هایی که خدا به انسان ارزانی داشته به روشنی می‌توان به این مطلب دست یافت که همه نعمت ها از زیبایی و ارزش خاص بالایی برخوردار هستند؛ چرا که این نعمت‌ها در جهت رفاه و آسایش انسان می‌باشند، تا اینکه انسان روزگار را به سختی و مشقت نگذراند.

در مورد ارزش گذاری نعمت هایی که در اختیار انسان است این سوال مطرح می‌شود که کدام یک از جایگاه برتری برخوردار می‌باشند؟

برای جواب این سوال خوب است کارایی نعمت هایی که در اختیار انسان است را مورد مطالعه قرار دهیم. بعضی از نعمت ها که در اختیار انسان قرار داده شده با توجه به اهمیت و فوائد فراوانی که دارند بیشترین استفاده‌ی‌ آنها مختص به زندگی دنیایی است.

خدای سبحان در سوره مبارکه «الرّحمن» فهرستی از موجودات جهان آفرینش و مجموعه‌هایی از نعمت های مادی و معنوی خود را بیان می‏‌فرماید؛ از دنیا و آخرت، از انسان و فرشته و جنّ، از آفرینش انسان و سیر کمالی او، از بهشت و سعادت های ابدی، از نعمت های ظاهری و باطنی و....


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : پنج شنبه 14 شهريور 1398
علی لای لای


علی لای لای

 


  علی اصغر رباب روضه خواندن نمیخواهد…

فقط یک طفل چند ماهه پیدا کن ،

بنشین یک گوشه و نگاهش کن… خوب نگاهش کن!

ظرافت صورتش را… دستانش را… صدای گریه اش را…

آن وقت معنای “فذبحوه من اذن الی الاذن…” را میفهمی… معنای پرپر زدنش را میفهمی…

اینکه مادرش چه کشید را من نمیفهمم! باشد برای روزی که جگرگوشه ام شش ماهه شد…

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : پنج شنبه 14 شهريور 1398
همه سخنها در چهار کلمه جمع است


 همه سخنها در چهار کلمه جمع است




امام صادق ع فرمود:خداوند متعال به حضرت آدم ع وحی فرمود:من تمام سخن را درچهارکلمه برایت جمع میکنم.

آدم عرض کرد:پروردگارا آنها چیست؟

خداوند فرمود:

یکم از آنها من هستم

دوم از آنها تو هستی

سوم از آنها میان من وتوست

وچهارم از آنها میان تو ومردم است

آدم عرض کرد:پرودگارا بیشتر بیان فرما تا بفهمم.

خداوند فرمود:آنچه ازمن است اینست که مرا عبادت کنی وچیزی را شریک و همتایم نسازی.

وآنچه ازتوست اینست که پاداش عمل تورا بدهم در روزیکه ازهمه وقت به آن نیازمندتر می باشی(روزقیامت).

وآنچه میان من وتوست دعا کردن ازتو و اجابت از منست.

و آنچه میان تو و مردم است اینکه:آنچه برای خود می پسندی برای مردم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند.

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : پنج شنبه 14 شهريور 1398
برخلاف ادعای وهابیت گریه بزرگان دین در سوگ شهدا و اموات


برخلاف ادعای وهابیت گریه بزرگان دین در سوگ شهدا و اموات 

 

 گریه امیر المؤمنین علیه السّلام سال‌‌ها قبل از واقعه کربلاء:
 نُجَیّ حضرمی می‌گوید:
« انه سار مع علی رضی الله عنه وکان صاحب مطهرته فلما حاذى نینوى وهو منطلق إلى صفین فنادى على اصبر أباعبد الله اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاک قال دخلت على النبی صلى الله علیه وسلم ذات یوم وإذا عیناه تذرفان قلت یا نبی الله أغضبک أحد ما شأن عینیک تفیضان قال بل قام من عندی جبریل علیه السلام قیل فحدثنی ان الحسین یقتل بشط الفرات قال فقال هل لک ان أشمک من تربته قلت نعم قال فمد یده فقبض قبضه من تراب فأعطانیها فلم أملک عینی ان فاضتا. » (41)

« هنگام رفتن به صفّین در رکاب علی علیه السلام، ناگهان در نقطه‏ای به نام «نینوا» با صدای بلند فرمود: ای أبا عبد اللّه در کنار فرات صبور باش، و این جمله را دو بار تکرار فرمود، پرسیدم: این سخن از کجا است؟
فرمود: روزی بر پیامبر خدا وارد شدم، دیدم چشمان مبارکش اشک آلود است. عرض کردم: ای رسول خدا! آیا کسی شما را ناراحت کرده است که گریه می‌‏کنید؟
فرمود: لحظاتی جبرئیل نزد من آمده بود، و از کشته شدن حسین در کنار شطّ فرات به من خبر داد، و گفت: آیا میل داری مقداری از تربتش را ببوئی و ببینی؟ گفتم: بلی. دستش را دراز کرد، و مشتی از خاک سرزمینی که حسین در آن به شهادت می‌‏رسد را به من داد، نتوانستم تحمّل کنم و جلوی اشکم را بگیرم. »
 هیثمی بعد از نقل خبر، نظر خود را این‌گونه مطرح می‌کند:
« رواه أحمد وأبو یعلى والبزار والطبرانی ورجاله ثقات ولم ینفرد نجى بهذا. » (42)
« این روایت را احمد و ابویعلی و بزاز و طبرانی روایت نموده‌اند و تمام رجال آن ثقه هستند. و این روایت را دیگران نیز روایت نموده‌اند. »


نقلی دیگر از گریه امیر المؤمنین علیه السّلام در صفین سال‌ها قبل از عاشوراء:
ابن حجر صاحب کتاب «الصواعق المحرقه» از ابن سعد شعبی نقل می‏کند که:
« مر علی رضی الله عنه بکربلاء عند مسیره إلى صفین وحاذى نینوى قریه على الفرات فوقف وسأل عن اسم هذه الأرض فقیل کربلاء فبکى حتى بل الأرض من دموعه ثم قال دخلت على رسول الله و هو یبکی فقلت ما یبکیک قال: کان عندی جبریل آنفا وأخبرنی أن ولدی الحسین یقتل بشاطىء الفرات بموضع یقال له کربلاء ثم قبض جبریل قبضه من تراب شمنی إیاه فلم أملک عینی أن فاضتا. » (42)


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : پنج شنبه 14 شهريور 1398
گوشه ای از اعمال شنیع معاویه در قبال پیامبر ص واهل بیت س در منابع اهل سنت

گوشه ای از اعمال شنیع معاویه در قبال پیامبر  ص واهل بیت س در منابع اهل سنت

معاویه بیست و یک سال با پیامبر خدا جنگ کرد و در سال هشتم پس از فتح مکه از ترس جان مسلمان شد و ما یقین داریم که سردمداران کفر که بیست و یک سال با پیامبر جنگیدند و روز فتح مکه اسیر شدند و پیامبر همه شان را آزاد کرد، هیچ کدام به حقیقت مسلمان نشدند و اعمال بعدی آنها این حقیقت را آشکار کرد. آنان همواره در فکر مبارزه با اسلام و تسلط بر مسلمانان بودند و به این آرزو هم رسیدند و انتقام خود را از اسلام و مسلمانان گرفتند. جنایاتی که حاکمان اموی در حق مسلمانان و به خصوص درباره شیعیان علی(ع) مرتکب شدند، قابل شمارش نیست و هر کدام از این جنایات، به تنهایی در منفور و ملعون بودن شخص کافی است و نیازی به خبر دادن پیامبر و صحابه صالح پیامبر نیست ولی با این حال پیامبر خدا و بندگان صالح و اصحاب پاک آن حضرت هم، ملعون و منفور بودن آنها را پیشگویی کرده اند و در کتاب های روایت و تاریخ اهل سنت آمده است.

در اینجا دیدگاه شیعه را نمی آوریم چون دیدگاه شیعه درباره معاویه معلوم است و شیعیان معاویه را منفور و ملعون و اهل جهنم می دانند و کسی را که با حضرت علی(ع) جنگیده باشد، مستحق عذاب همیشگی می دانند.
در اینجا برخی از روایات و تاریخ های اهل سنت را می آوریم تا معلوم شود که معاویه در نزد اهل سنت هم منفور است و عزیز و محترم نیست.

 

1. معاویه به کوفه آمد، بالای منبر رفت و نام علی(ع) را آورد و به آن حضرت جسارت کرد. امام حسن(ع) برخاست و گفت: هان! ای که از علی نام بردی من حسن هستم، پدرم علی است و تو معاویه هستی پدرت ابوسفیان. مادر من فاطمه است و مادر تو هند. جدم رسول خداست و جد تو عتبه. مادربزرگم خدیجه است و مادر بزرگ تو قتیله. خداوند از میان ما دو نفر آن را که آوازه ای محدودتر و حسبی پست تر و در گذشته و حال شرارتی بیشتر داشته و کفر و نفاقی بیشتر لعنت بکند. جماعتی که در مسجد بودن گفتند: آمین! (شرح ابن ابی الحدید، ج 4، ص 16).

 

2. عمار یاسر درباره معاویه گفت: معاویه را لعنت بکنید، خدا او را لعنت بکند و با او بجنگید زیرا او از کسانی است که مشعل دین خدا را خاموش ساخته و دشمنان خدا را پشتیبانی می کند(تاریخ طبری، 6/7).

 

3. پیشوای حنبلیان احمد بن حنبل می گوید: عبدالله بن بریده می گوید: من و پدرم به دربار معاویه رفتیم، معاویه ما را بر فرش نشاند، بعد دستور داد برایمان خوراک آوردند و خوردیم، سپس دستور داد شراب آوردند و خودش از آن نوشید و جامی هم به پدرم تعارف کرد. پدرم گفت: از وقتی که شراب حرام شده نخورده ام(مسند احمد، ج 5، ص 347).


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : پنج شنبه 14 شهريور 1398
آب را گل نکنید . . .!


آب را گل نکنید . . .!

 

 
کاش سهراب اینگونه میگفت:
آب را گل نکنید . . .!
شاید از دور علمدار حسین (ع)
مشک طفلان بر دوش،
زخم و خون بر اندام،
می رسد تا که از این آب روان،
پر کند مشک تهی،
ببرد جرعه ی آبی برساند به حرم،
تا علی اصغر (ع) بی شیر رباب (س)
نفسش تازه شود و بخوابد آرام . . .!
آب را گل نکنید . . . . !


صل الله علیک یااباعبدالله حسین ع
سلام خدا بر ساقی عطشان کربلا ابالفضل ع

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : پنج شنبه 14 شهريور 1398
پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمی‌گیرد؟


پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمی‌گیرد؟

 

پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمی‌گیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمی‌گیرد؟

پدر! حالا که تو در آسمان هستی بپرس از ابر
که من از تشنگی پرپر زدم، باران نمی‌گیرد؟

علی‌اکبر پس از این شانه بر مویم نخواهد زد
علی‌اصغر سرانگشت مرا دندان نمی‌گیرد

به بازی باز هم خود را به مردن زد عموجانم
ولی با بوسه‌هایم چون همیشه جان نمی‌گیرد

نگاه عمه طعم اشک دارد، امشب تلخی‌ست
دل دریایی او بی‌دلیل این‌سان نمی‌گیرد

نمی‌دانم چرا این ذوالجناح مهربان امشب
تمرّد می‌کند، از هیچ‌کس فرمان نمی‌گیرد

پدر! می‌ترسم، این تشویش را پایان نخواهی داد؟
دلم آرام جز با چند خط قرآن نمی‌گیرد

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : دو شنبه 11 شهريور 1398
سه عامل مقدس در نهضت امام حسین (ع) که نظیر آنها در دنیا وجود ندارد و نخواهد داشت


سه عامل مقدس در نهضت امام حسین (ع) که نظیر آنها در دنیا وجود ندارد و نخواهد داشت

 


سه عامل مقدس در نهضت امام حسین (ع) که نظیر آنها در دنیا وجود ندارد و نخواهد داشت
1ـ نهضت اباعبدالله الحسین (ع) شخصی و فردی نبود، بلکه کلی و انسانی بود، به خاطر حقیقت، عدالت و مساوات صورت گرفت و نهضتی که به خاطر حق و عدالت باشد همه افراد بشر آنرا دوست دارند و به آن ارج می نهند. همانطوری که پیامبر (ص) برای امام حسین(ع) ارج و قرب و عشق خاصی قائل بودند و بارها جملاتی مانند حسین منی و انا من حسین را در جمع می فرمودند.


2ـ قیام امام با یک بینش و بصیرت قوی توأم بود که زمانها باید می گذشت تا مردم متوجه شوند. فرض کنید مردم اجتماعی که در جهل و غفلت بودند ، یک بصیر پیدا می شود و مصائب، درد و مشکل این مردم را بهتر از خودشان می شناسد مانند مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی، او در سال یک هزار و سیصد و ده قمری رحلت نمود. وی چهارده سال قبل از قیام مشروطیت قیام کرد و یک نهضت اسلامی در دولتهای اسلامی بپا کرد در آن تاریخ این مرد بزرگ خوانده می شود. دیده می شود یک فردی واقعا غریب بوده و درد ملتهای مسلمان را احساس می کرده حتی خود ملت خودش (ایران) هم به او دهان کجی می کردند، او را مورد تمسخر قرار می دادند و او را مورد حمایت قرار نمی دادند. اگر نامه های ایشان را که برای آیت ا… میرزای شیرازی و … نوشته است بخوانیم عظمت او را بیشتر درک خواهیم کرد. الآن کشورهاس اسلامس به او افتخار می کنند حتی در مورد ملیت و جای تولدش بین بعضی دول اختلاف است و او را از آن خود می دانند؛ ایران و افغان او را از خود می دانند، ترکها می گویند چون در کشور ما فوت نموده از آن ماست، مصریها افتخار می کنند که سید جمال به کشور ما آمد و قدر و منزلت او را می دانستم و علمایی مانند شیخ محمد عبده به او گرایش یافتند 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : دو شنبه 11 شهريور 1398
جون بن حَرِى غلام آزاده ای که امام حسین ع را یاری کرد تا شهید شد


جون بن حَرِى غلام آزاده ای که امام حسین ع را یاری کرد تا شهید شد

 


با گذشت چندروز از واقعه عاشورا جمعی از بنی‌اسد که برای دفن شهدای کربلا آمده بودند بدن شریف جون غلام ابوذر غفاری را پیدا کردند، در حالی‌که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند.

روز عاشورا هنگامی که غلام ابوذر غفاری از امام حسین(ع) اذن نبرد گرفت، امام(ع) به او فرمود تو را آزاد کرم مختاری که از کربلا بروی و از او خواست منصرف شود، اما «جَون» گفت: «نه! به خدا سوگند، از شما جدا نمى‌شوم تا اینکه خون سیاهم با خون شما در آمیزد».

 

جَون کسی بود که امیر‌المؤمنین (ع) او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید، هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند، این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امام علی(ع) بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام حسن مجتبی(ع) و سپس خدمت امام حسین(ع) رسید و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.

«دانشنامه امام حسین» درباره این غلام وفادار اهل‌بیت(ع) چنین می‌نویسد: «جَون» که با نام‌هاى جوین، .، جَون بن حَرى.، جُوَین بن ابى‌مالک و حَوى در منابع از او یاد شده است، برده سیاهى از یاران امام حسین(ع) بود.

وى، روز عاشورا خواست تا به میدان برود؛ ولى امام(ع) از جَون خواست که از این کار، منصرف شود، اما جَون، ضمن پافشارى براى رفتن به میدان به امام(ع) گفت: به خدا سوگند، بویى بد، تبارى پست و رنگى سیاه دارم، تورا به خدا بهشت را و فرصت یاری ات را از من دریغ مَدار تا بویم خوش و تبارم، نیکو و رویم سپید شود! نه! به خدا سوگند، از شما جدا نمى‌شوم تا اینکه خون سیاهم با خون شما، در آمیزد.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : دو شنبه 11 شهريور 1398
دوم محرم ورود کاروان سیدالشهدا به کربلا

دوم محرم ورود کاروان سیدالشهدا به کربلا


نینوا ( و کربلا)
زمان: پنج‌شنبه دوم محرم الحرام 61 هجری
نینوا جایی است که حرّ دستور یافت حضرت را در بیابانی بی آب و علف و بی دژ و قلعه فرود آورد. امام برای اقامت در محل مناسب‌تری، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید. اسم آنجا را سوال فرمود؛ تا نام کربلا را شنید، پس گریست و فرمود: پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست، و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا چنین وعده داد.


عبیدالله بن زیاد نامه‌ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز آیی! والسلام. امام(علیه السلام) فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.


امام حسین (علیه السلام) چون نامه ابن زیاد را خواند، فرمود:
«لا اَفلَحَ قَومٌ اشتَرَوا مَرضاتِ المَخلوُقِ بِسَخَطِ الخالِق؛ رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند. (خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند)
تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی‌امیه گرفته و به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته‌اند.

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : دو شنبه 11 شهريور 1398
عوامل مؤثر در قیام حسین (علیه‌السلام)


 عوامل مؤثر در قیام حسین (علیه‌السلام)

 

 

 

 

در قیام امام حسین علیه‌السلام چند عامل را باید بررسی کرد :
الف - از امام حسین(ع)براى خلافت یزید بیعت و امضاء مى خواستند. آثار و لوازم این بیعت و امضاء چقدر بود؟ و چقدر تفاوت بود میان بیعت با ابوبکر یا عمر یا عثمان و صلح با معاویه و میان بیعت با یزید. به قول عقاد اولین اثر این بیعت امضاء سب و لعن على علیه السلام بود که در زمان معاویه شروع شده بود، و هم امضاء ولایت عهد و وراثت خلافت بود.

ب - خودش مى فرماید: اصلى در اسلام است که در مقابل ظلم و فساد نباید سکوت کرد، اصل امر به معروف و نهى از منکر.

ج - مردم کوفه از او دعوت به عمل آوردند و نامه ها نوشتند و هجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند. باید دید آیا عامل اصلى ، دعوت اهل کوفه بود، و الا ابا عبدالله هرگز قیام با مخالفت نمى کرد و بیعت مى کرد؟ این مطلب خلاف راى و عقیده حسین علیه السلام بود و قطعا چنین نمى کرد؟ بلکه تاریخ مى گوید: چون خبر امتناع امام حسین از بیعت به کوفه رسید، مردم کوفه اجتماع کردند و هم عهد شدند و نامه دعوت نوشتند. روز اول که در مدینه بود از او بیعت خواستند، بلکه معاویه در زمان حیات خود از او بیعت خواست و حسین علیه السلام امتناع کرد.

 

بیعت کردن با یزید صحه گذاشتن بر حکومت او بود که ملازم بود با امضاء بر نابودى اسلام : و على الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید پس موضوع امتناع از بیعت خود اصالت داشت . حسین علیه السلام حاضر بود کشته بشود، و بیعت نکند؛ زیرا خطر بیعت خطرى بود که متوجه اسلام بود نه متوجه شخص او، بلکه متوجه اساس اسلام ، یعنى حکومت اسلامى بود، نه یک مسئله جزئى فرعى قابل تقیه .

اما موضوع دوم نیز به نوبه خود اصالت داشت . از این نظر جهت را باید مطالعه کرد که آیا شرط امر به معروف ؛ یعنى احتمال اثر و منتج بودن در آن یا نه .

 

 

 ایشان در وداع دوم به اهل بیت خودش فرمود: استعدوا للبلاء واعلموا ان الله حافظکم و منجیکم من شر الهداء و یعذب عادیکم یانواع البلاء از اینها معلوم مى شود که امام حسین توجه داشت که خونش بعد از خودش خواهد جوشید و شهادتش سبب بیدارى مردم مى شود. پس شهادتش ماثر بود.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : یک شنبه 10 شهريور 1398
اشک مقدس عاشورایی، لبیکی به "حسینِ" زمانه


 اشک مقدس عاشورایی، لبیکی به "حسینِ" زمانه

 

یکی از روش های یاری حضرت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اقامه عزای امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا است. سوگواری برای مصیبت سالار شهیدان به این معناست که شیعیان در انتظار منتقم خون حسین(علیه السلام) هستند و از دیدگاه شیعه واقعه کربلا هنوز به تمامی سپری نشده است.

در این عصر صاحب این مصیبت عظیم کسی جز وجود مبارک حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیست و حضور در مجلس عزای ایشان و همراهی با او در گریه و حزن نوعی یاری نمودن ایشان است.

در این باره روایت شده است که حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در کربلا به اصحاب خود فرمودند:

«جدّ بزرگوارم(صلوات الله علیه و آله) به من خبر دادند که فرزندم حسین در زمین کربلا در حالی که بی کس و تنها و تشنه باشد شهید خواهد شد، هر کس او را یاری کند مرا یاری کرده است و فرزند او حضرت قائم(علیه السلام) را یاری کرده است.» [1]

 ادای حق آل الله با گریه بر مظلوم کربلا
برپایی مجالس گریه برای امام حسین(علیه السلام) در عصر ما تنها روش برای بزرگداشت شهدای مظلوم کربلاست چرا که نصرت و یاری مظلوم به سه طریق است:

اول: مقاتله و جنگ با دشمن او تا آن که دشمن مخذول شده و رفع شر ظلم از او شود.

دوم: تقاص حق او و خونخواهی از دشمن او بعد از کشته شدنش.

سوم: عزاداری و گریه بر او، که این برپا داشتن مراسم عزاداری، برای هر کسی بعد از مردن یا کشته شدنش، تعظیم اوست و بزرگداشت و عزاداری برای او نصرت و یاری محسوب می شود.

اکنون که برای دوستان حضرت ابا عبدالله(علیه السلام) نصرت و یاری آن حضرت به دو روش اول ممکن نیست، باید با اقامه مجالس عزا برای آن مظلوم که باعث تعظیم مقام رفیع ایشان است، آن حضرت را یاری کنیم و بدین وسیله به یاری امام عصر(علیه السلام) نیز نائل شویم.

مطابق این دیدگاه در کامل الزیارت از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمودند:


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : یک شنبه 10 شهريور 1398
ماه تو که می‌رسد مشکی دیگر دلگیر نیست


ماه تو که می‌رسد مشکی دیگر دلگیر نیست

 

ماه تو که می‌رسید، مشکی دلگیر نبود. مشکی، رنگ محبوب کودکی ‌و نوجوانی ما در ماه تو بود. اصلاً پیراهن مشکی ما، پیراهن ماه تو بود. نه دلمان می‌آمد آن پیراهن را به مناسبتی دیگر بپوشیم و نه در ماه تو آن را از تن درمی‌آوردیم. راست راستکی در آن روزها، مشکی رنگ عشق و رنگ هویت ما بود. اصلاً انگار با این رنگ، با یکدیگر و با دیگرانی ‌که ممکن بود نبینیم‌شان، حرف می‌زدیم. مشکی، زبان حال ما بود.

 

ماه تو که می‌رسید، تقریباً همه خانه‌های شهر، پرچم تو را بر سردر و بر پشت‌بام‌های‌ کاه‌گلی می‌زدند. دو طرف کوچه‌ها و خیابان‌ها، پرچم‌های ‌سیاه و سبز و سرخ تو در اهتزاز بود و هرکدام حرفی داشت انگار. یکی از عزاداری تو خبر می‌داد و آن یکی از راه و رسم و دین و آیین جد پاکت و سومی هم از آمادگی برای مبارزه با ستم.

 

ماه تو که می‌رسید، تا 40 روز یا دو ماه، هر روزِ شهر، مردم دسته دسته نام تو را زمزمه می‌کردند. هر روزِ شهر، کوچه‌ها و خیابان‌ها شاهد قدم‌های دسته‌های عزاداران تو بودند که از این خانه به آن خانه و از این مسجد به آن تکیه می‌رفتند تا همه جا نام تو برده شود؛ تا همه جا ذکر تو خوانده شود؛ تا مبادا هوای ‌یک خانه و یک کوچه از نبردن نام تو و از نبودن به یاد تو نفس‌تنگی بگیرد.

این روزها، محرم‌های گرم تابستان تشنگی ‌را به همه‌ما می‌چشاند

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : یک شنبه 10 شهريور 1398
ماجرای مباهله نجران که بین پیامبر(ص) و مسیحیان صورت گرفت چگونه بوده است؟


ماجرای مباهله نجران که بین پیامبر(ص) و مسیحیان صورت گرفت چگونه بوده است؟

 

 
 

اِنَّ مَثَلَ عیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ* الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرینَ* فَمَنْ حآجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنآءَنا وَ أَبْنآءَکُمْ وَ نِسآءَنا وَ نِسآءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبین)  سوره آل عمران آیات 59 - 61(

بی‏ شک داستان عیسی نزد خدا مانند داستان آدم است که او را از خاک آفرید سپس به او گفت: باش پس موجود شد. حق از سوی پروردگار توست پس، از شک‏کنندگان نباش. پس هر کس با تو درباره او (عیسی) پس از دانشی که بر تو آمده ستیز کند،
 پس بگو: بیایید فرزندان ما و فرزندان شما و زنان ما و زنان شما و جانهای ما و جانهای شما را بخوانیم سپس مباهله (دعا و زاری) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار بدهیم.

قرآن مجید با صراحت به پیامبر(ص) دستور می دهد، در مقابل کسانی که با استدلال و مذاکره قانع و تابع نمی شوند راه مباهله را پیش گیرد.[۱]
مباهله چیست؟ در اصل به معنی رها کردن از قید و بند و در دعا به معنی تضرع و واگذاری کار، به خداست و از نظر مفهوم متداول در آیه فوق به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است، افرادی که درباره مسأله مهم مذهبی گفت­و گو دارند در یک جا جمع می شوند و به درگاه خداوند تضرع می کنند و از او می خواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند.[۲]

زمان و مکان مباهله ی بحران: مشهور میان دانشمندان این است که روز حضور برای مباهله، بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجرت، و به اتفاق همه مسلمین، مکان مباهله اطراف «مدینه» و در دامنه صحرا بوده است.[۳]

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1398